جدول جو
جدول جو

معنی فراخ سخن - جستجوی لغت در جدول جو

فراخ سخن
پر گو، کسی که سخنان بیهوده و بی معنی و بی فایده بگوید، یاوه گو، بیهوده گو، یاوه سرا، هرزه گو، هرزه خا، خیره درا، ژاژدرای، هرزه لاف، هرزه لای، یافه درای، ژاژخا، مهذار، هرزه درای، افسانه پرداز، افسانه گو
تصویری از فراخ سخن
تصویر فراخ سخن
فرهنگ فارسی عمید
فراخ سخن
پرگوی و بیهوده گوی مکثار
تصویری از فراخ سخن
تصویر فراخ سخن
فرهنگ لغت هوشیار
فراخ سخن
((~. سُ خَ))
پرحرف، پرسخن
تصویری از فراخ سخن
تصویر فراخ سخن
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از فراخ سخنی
تصویر فراخ سخنی
پرگویی و بیهوده گویی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخ سخنی
تصویر فراخ سخنی
پرگویی، بیهوده گویی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراخ سال
تصویر فراخ سال
سالی که در آن میوه و خواربار فراوان است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراخ بین
تصویر فراخ بین
ویژگی آنکه دیدۀ باز و بینا دارد، دارای وسعت نظر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از فراخ شدن
تصویر فراخ شدن
گشاده شدن اتساع، آسان شدن کار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخ سال
تصویر فراخ سال
سالی که در آن غلات و اجناس به فراوانی یافت شود مقابل تنگ سال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخ دهن
تصویر فراخ دهن
آنکه دارای دهنی گشاد باشد، پرگوی و بیهوده گو پوچ گو هرزه چانه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخ بین
تصویر فراخ بین
آنکه دارای وسعت نظر است دارای سعه صدر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخ بخش
تصویر فراخ بخش
بسیار بخشنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فراخاستن
تصویر فراخاستن
((~. تَ))
قیام کردن، برخاستن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراخ سال
تصویر فراخ سال
سالی که در آن محصول فراوان باشد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراخ دهن
تصویر فراخ دهن
((~. دَ هَ))
کسی که دهان گشاد دارد، کنایه از آدم پر حرف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراخ بین
تصویر فراخ بین
بلندنظر، دارای وسعت دید، فراخ دیده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فراخ سر
تصویر فراخ سر
دهن گشاد (شیشه و مانند آن)
فرهنگ لغت هوشیار